بازاریابی حسی
بازاریابی حسی،
تداعی حس خوب
تاکنون می دانستید که بسیاری از بازاریابان با استفاده از حواس پنج گانه شما، تبلیغاتی می سازند و شما را مجذوب خود می کنند؟ برای شما پیش آمده که گاهی عبور بوهای خوش شما را به یاد یک خاطره دل انگیز بیندارد؟
هرکسی از بین حواس پنج گانه شاید در یکی از آن ها قوی تر باشد. یعنی کسی تصویر را بیشتر به ذهن می سپارد و بعضی هم صدا را.
هر کسب و کاری برای وابسته کردن مردم به برند خود، سعی دارد نام برند خود را با یکی از حواس مرتبط کند تا وقتی که شما نام آن برند را دیدید یا شنیدید، با یک صدا، عکس، بو، طعم یا لمس آن را به خاطر آورید.
در دایره فعالیت های بازاریابی باید رفتار مصرف کننده را زیر نظر داشت چون نبض دنیای بازاریابی با مصرف کنندگان و مشتریان میزند و ادامه حیات دارد. اما بازاریابان قادر نیستند که در همه جا رفتار افراد را زیر نظر داشته باشند. اینکه کجا خرید و کجا مصرف می کنند. پس راه حل چیست؟
سبک زندگی افراد نشان دهنده علایق و سلیقه های آن هاست. سبک زندگی از فردی به فرد دیگر و از شهری به شهر دیگر متفاوت است. پس اگر می خواهید مصرف کننده ها و مشتریان خود را بشناسید بد نیست که سری به سبک زندگی آن ها بزنید. اینکه به چه چیزهایی علاقه دارند.سعی کنید کمی از دریچه نگاه آن ها به بیرون بنگرید. تا حالا به سبک زندگی خودتان و تفاوتش با دیگران فکر کردید؟
هربار که درباره ی بازاریابی صحبت میکنیم امکان ندارد که از رقبای خود حرفی به میان نیاوریم. چون آن ها یکی از انگیزه های ما برای ادامه ی فعالیت هستند. وقتی کسب و کارتان در شرایطی است که بازار از آن نوع فعالیت اشباع شده، شاید بازاریابی حسی مانند بال هایی باشد که شما را از آن شرایط نجات دهد. مثل اینکه در خیابانی وارد می شوید که مملو از مغازه های کفش فروشی است اما سراغ یکی از آن ها میروید. مغازه ای که دکوراسیون و کفش های زیبایی دارد و توانسته حس بینایی شما را در چنگ بگیرد. اما در دوره ای که طراحی دکوراسیون باب شده تنها با تاثیرگذاری حس بینایی مشتریان نمی توان کسب و کار خود را ماندگار کرد. استفاده از حواس دیگر این امکان را به شما می دهد که با مشتریان خود به گونه ای ارتباط برقرار کنید و آن ها را وفادار کنید که مانند دو چیز جدانشدنی از هم باشند.
هر کسب و کاری با بازاریابی حسی، برند خود را به مشتریان نزدیک تر می کند. به نوعی افراد با حس خود با برند ارتباط برقرار می کنند. مسلما هر کسب و کاری یا هر فروشنده ای دوست دارد مشتریان خود را بیش از یکبار ببیند. به این معنی است که اگراین ارتباط ماندگار شود فرد به یک مشتری وفادار تبدیل می شود. هدف ما هم همین است. در تبلیغات حسی برروی مشتریان خود تاثیر می گذاریم و از آن ها تاثیر می پذیریم. چه بسا تبلیغاتی هم هستند که ارتباط یک طرفه دارند. دریافت پیام از سمت مشتری می تواند خبر خوبی در ارتباط با معرفی برند باشد.
هر برندی یا هر کسب وکاری باید احساس منحصر به فرد خود را داشته باشد. با دیدن لوگوی یک برند، ذهنیتی از آن به وجود می آید. حال اگر این ذهنیت با یکی از حواس انسانی همراه باشد میبینید که چقدر تاثیر گذار است. اگر کسب و کار شما مانند خمیر کیکی باشد، بازاریابی حسی مانند عصاره ای در آن است که طعم کیک را می سازد. و چقدر بهتر خواهد شد حتی اگر کمی آن را تزیین کنیم: تزیینی از جنس خلاقیت. هویتی برای کسب و کار خود بسازید که ممتاز باشد. هویتی که ترکیب از رنگ و شکل و جنس متفاوت با سایر کسب و کارها است.
اگر تبلیغی پخش شد که حتی تصویری از آن ندارید و صدای آن تداعی کننده ی تبلیغ خاصی باشد، بدانید آن شرکت موفق شده که حس شنوایی شما را تحت تاثیر قرار دهد و ارتباط متقابلی برقرار کند. برای اینکه بازاریابی حسی موفقی داشته باشید باید تبلیغات خود را به طور مداوم در مدت زمان معلومی تکرار کنید تا جزیی از زندگی مردم شود. این تبلیغات از نوع بیلبورد یا تبلیغات تلویزیونی، امتحان کردن نمونه ای از محصول و روش های دیگری می تواند باشد.
با تحریک کردن هر یک از حواس به نوعی با افراد ارتباط برقرار می کنیم. اما از بین این پنج گانه ها یکی از آن ها اکثرا نادیده گرفته می شود. حسی که می تواند در ایجاد اطمینان و اعتماد موثر واقع شود. اگر در فروشگاهی مشتریان بتوانند محصولات را لمس کنند بهتر می توانند تصمیم بگیریند.
از این روش حسی بهره زیادی می توان برد زیرا هنگامی که فردی تحت تاثیر محصول یا خدمات ما قرار گرفته باشد تجربه ی خاص خود از محصول را برای دیگران تعریف می کند. این کار مثل این است که درون بازاریابی ، بازاریابی دیگری انجام پذیرد.
در بازاریابی تمرکز تنها بر ارائه محصول نیست، بلکه باید قبل از فروش، در هنگام فروش و حتی پس از فروش خدماتی ارائه کرد. با این کار هر فرد فقط یک بار مشتری ما نیست.
مثال خوب از بازاریابی حسی تبلیغاتی است که برای وسایل الکترونیکی و تلفن های همراه انجام می شود. شرکت اپل برای مشتریان تجربه های خوشایندی را می سازد چون به آن ها اجازه داده می شود که از انواع محصولات اپل در فروشگاه استفاده کنند و آن ها را به چالش بکشند. شاید خریدار شوند.
قدیمی ترین شرکت موبایل در جهان را به یاد دارید، شرکت نوکیا. این کمپانی که اکنون دیگر مانند گذشته بازار جهانی را در دست ندارد اما توانسته بازاریابی حسی خوبی را ایجاد کند. زنگ صدای گوشی های نوکیا به گونه ای در تبلیغاتش ماندگار شد که هنوز با شنیدن صدای این زنگ ذهن ما به سمت این تلفن همراه می رود. شاید قدیمی باشد اما ماندگار شد.
یکی از تبلیغاتی که کیفیت محصول را از طریق حس شنوایی به بینندگان تبلیغ منتقل می کند، تبلیغ برای شیشه پاک کن ها است. حس تمیزی را به گونه ای نمایش میدهد که به هنگام کشیدن انگشت بر روی شیشه صدایی شنیده شود. این صدا نشان دهنده ی تمیزی شیشه و هم چنین قدرت پاک کنندگی محصول است.
شرکت BMW در اقدامی جالب در نیویورک آینه ای بزرگ که به همراه یک ویدئو پروژکتور مجهز شده بود را در مکان پر رفت و آمدی نصب کرد. روی آن نوشته ای بود که از آینده ی این شرکت خبر می داد. خلاقیتی که این شرکت به کاربرده بود این گونه بود که هر ماشینی که از مقابل آن آینه رد می شد درواقع یک ماشین معمولی نبود. بلکه این چنین به نظر می رسید که سرنشین ماشین مقابل آینه، سوار بر بی ام دبلیو است. این تبلیغ تجربه خوشی را برای سرنشینان می ساخت. شاید برای خیلی از افراد رانندگی با این ماشین آرزو باشد. از حالا شاید توجهتان به تبلیغات بیشتر شود و نمونه های زیادی از به کارگیری حواس را در آن ها مشاهده کنید.
کلام پایانی : مشتریان همیشه به دنبال بهترینند پس اگر سعی دارید که در رتبه اول باشید بهترین باشید. بهترین بودن چیزی نیست که شما می خواهید باشید بلکه باید ببینید بهترین از نظر مردم چگونه است. هیچ گاه مشتری را نمی توان برای خود نگه داشت مگر اینکه در قلب و حس آن ها نفوذ کنید. اکنون که متوجه شدید جادوی قدرت حواس خود را دست کم نگیرید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.